الان با دوست جدیدی صحبت میکردم داستان career اش رو بهم گفت یه نکته ریز خیلی جالبی گفت نقطههایی به هم وصل شد.
این دوست، از خانوادهای مهاجر، ۱۳-۱۴ سالش بوده میخواسته وکیل شه. ولی پدر مادرش اصلا نمیدونستن وکالت و higher degree و اینها یعنی چی در آمریکا.
این خانم phone book رو در میاره و شروع میکنه به زنگ زدن به افیس وکیلایی که تبلیغات کرده بودن تو اون کتاب!
به ۴۷ تا وکیل زنگ میزنه.
۳ تاشون جواب میدن.
یکیشون موافقت میکنه به یک ملاقات.
اون یکی از اخلاق دوستمون خوشش میاد معرفیش میکنه به یکی از رفقاش که رییس بخش حقوقی شرکتی بوده.
اون آقا دوست ما رو زیر بال و پر میگیره و معرفیش میکنه به ۲-۳ تا از رفقای دیگش.
یکی از اون رفقا دوستمون رو معرفی میکنه به یه وکیل trademark.
اون وکیل دوستمون رو معرفی میکنه به یکی از رفقاش که تو دفتری کار میکرده که استخدام میکردن.
اون دفتر دوستمون رو استخدام میکنه، دوستمون میره دانشگاه حقوق، بعدش بر میگرده همون دفتر برا کار.
الان هم دوستمون Founder and CEO شرکتیه که تخصصی دانشجویان دانشگاه رو که میخوان وکیل شن با منتور وکیل ست میکنه.
داشت داستان رو تعریف میکرد یهو چراغی تو ذهنم روشن شد.
خیلی از ماها - حتی ماهایی که networking رو دوست داریم و انجامش هم میدیم — فکر میکنیم که قانونش همینه که هر ۲۰ بار تماس بگیریم یه بار جواب میگیریم. بعضیها به همین خاطر خوششون هم نمیاد اصلا networking بکنن، از بیخ میگن نه.
این مثل عکس شماره ۱ پایین هست.
در مورد دوستمون هم صادق بود.
ولی داستان دوستمون نشون میده حتی اگه یه نفر درست کانکت شد باهاتون و شما رابطه خوبی باهاش ساختین همون یه نفر میتونه با بیست نفر دیگه کانکتتون بکنه.
این مثل عکس شماره ۲ هست.
یعنی ضریب موفقیت رو میشه ۲۰ از ۲۰ درآورد. ولی نه مستقیم، غیر مستقیم!!!
سر قدم ۱ سرخورده نشیم! به قدم ۲ برسیم همون ۲۰ از ۲۰ میشه!
این در مورد دوست خوبیابی، کاریابی و رزومه فرستادن و اینها هم صدق میکنه!!
موفق باشید!
Commentaires