۱. یکی از سؤالهایی که مطرح میشه اینه که چطور میتونیم تمرین صحبت کردن بکنیم با آدمهای جدید که میخواهیم باهاشون آشنا بشیم؟
من همیشه طرفدار راه حلهای آسون هستم — کارهایی که ما آلردی ناخودآگاه انجام میدیم، ولی میتونیم با یه تغییر کوچیک بازدهیشون رو بیشتر کنیم.
در مورد این سوال من نظرم اینه که کار رو بزرگ نکنیم — لازم نیست که حتما یه elevator pitch سی ثانیهای یا دو دقیقهای تمرین کنیم.
راه حل سادهتر اینه: هر باررررر که دخترخالهمون، پسرعمهمون، همسایهمون، casheer سوپر محلهمون، همکار جدیدمون، راننده Uberمون، یا هر آدم جدیدی، ازمون میپرسه: «شما چیکارهاین؟»، جواب ما به این سوال یه تمرین نتورکینگه؛ یه تمرین معرفیه.
توجه کنیم به جوابامون؛ توجه کنیم کی در چه سطحی به چه بعدهایی، چه لغات خاصی، چه نوع تعریفی، از جوابمون عکسالعمل خوب یا بد نشون میده؛ توجه کنیم چقدر خوب بلدیم توضیح بدیم که اصلا ما چیکارهایم.
وقتی به این جزییات توجه میکنیم میبینیم خودبهخود بعد از مدتی چندین elevator pitch مختلف تولید کردیم:
- برا کسایی که اصلا تو اینداستری ما نیستن؛
- برا کسایی که تو اینداستری ما هستن ولی تو شرکت ما نیستن؛
- برا کسایی که تو شرکت ما هستن ولی تو دپارتمان ما نیستن؛
- و غیره.
۲. با هر کسی که تو محیط نسبتا پروفشنال آشنا میشید، یا حتی یه صحبت نسبتا پرفشنال باهاش دارید، تو لینکداین دوست بشین.
همکارهای فعلی شما بزرگترین منبع نتورکینگ شما هستن — فکر کنید این چند ده نفر یا چند صد نفری که الان باهاشون کار میکنید، ۱۰ سال دیگه، توی چند ده و چند صد شرکت دیگه کار میکنن. چه نتورکی از این بزرگتر؟؟
اضافه بر اون، میتونید با آدمهای زیر connect کنید — اینها مثالهایی واقعی هستند از هفته پیش خود من:
- با آقا امید که تو زمین فوتبال باهاش آشنا شدم و دانشجوی حقوقه؛
- با آقا کسری که تو مهمونی تولد بچههای یکی از همسایهها آشنا شدیم و تو یه شرکت کشتیرانی کار میکنه؛
- با یه آقایی تو لینکداین که زیر یکی از پستهام کامنت گذاشته بود و نکته خیلی خوبی گفته بود.
۳. من همیشه وقتی کسی رو تولینکداین اضافه میکنم یه پیغام کوچولوی ۱-۲ خطی هم اضافه میکنم، مثلا: «امید جان خیلی حال داد فوتبال امروز! تو امتحانات موفق باشی، امیدوارم دوباره بازی کنیم با هم به زودی،» یا «مرسی از کامنت خیلی خوبتون زیر پست دیروزم. یه پرسپکتیو جدیدی به من دادید — ممنون میشم با هم کانکت کنیم.»
مهمترین خاصیت این پیغامها اینه که اگه ۲، ۳، ۴ سال دیگه ما کارمون به هم بیفته — هم من یه چیزی دارم که یادم بیاد چهجوری ما با هم آشنا شدیم، هم ایشون. اگه من به پیغام کمک برا ایشون بفرستم در حافظه ایشون این اولین بار نیست که ما با هم حرف میزنیم — بلکه یادش میاد ما یه relationship کوچیکی با هم داریم.
۴. خیلی نتورکینگ رو هیولای بزرگی نکنیم. لازم نیست با همه ماهی یه بار check in کنیم تا مثلا نتورک کرده باشیم.
ولی از اونور اینجور هم نباشه که هیچ کار هم نکنیم! یادمون باشه کارهای کوچیک هم خیلی ارزش دارن.
مثلا اگه امید رو چند ماه فوتبال ندیدم میتونم یه پیغام کوچولو بزنم: «امید جان خوبی؟ ندیدمت چند وقته. دوست دارم ببینم کار حقوقت هم به کجا رسید. اگه کمکی از دستم بر میاد بگو.»
اگه ۸ ماه بعد یه مقاله راجع به global shipping خوندم که جالب بود برا کسری مینویسم: «کسری جان امیدوارم خوبی. این مقاله رو امروز خوندم عالی بود - گفتم برات بفرستم شاید برا شما هم جالب بود.»
لازم نیست زوری و زیاد کاری بکنیم — ولی اگه اتفاقی افتاد که یاد طرف کردیم، دیگه تنبلی نکنیم: یه مسج کوچولو بدیم و یادی تازه کنیم.
یه زنجیر قوی از یه تیکه آهن بزرگ درست نشده؛ از صدها تیکه آهن کوچولو کوچولو درست شده.
Comments