یکی از بهترین درسهایی که از رییس قبلیم یاد گرفتم این بود که همیشه میگفت، فکر کن چه جوری کارهای کاری و علاقههای شخصیت رو هم مسیر کنی که توی هر دو سریعتر و با صرف وقت کمتری پیش بری.
“Find the synergies!”
مثلا خودش عاشق کارهای خیریه بود. تو یه سازمان خیریه توی هییت مدیرهشون بود. حالا:
- هر سال که سازمان خیریه فاندریزینگ داشت، این یه کیس درست میکرد برای روساش که شرکت پول اهدا کنه به سازمان.
- شرکت اهدا میکرد و سازمان برای تشکر مثلا دعوت میکرد دو سخنران از شرکت برای جشن سالیانه.
- این به یکی از روسای خودش که میخواست نزدیکتر بشه، اونو دعوت میکرد به عنوان همراه برن جشن.
- اون جا کلی از شرکت تقدیر میشد و این دونفر هم سخنرانی میکردند.
- شرکت بعد این رو پست میکرد رو وبسایتش که بگه در امور خیریه فعاله.
- این پست شرکت توی لینکداین به اشتراک گذاشته میشد و کلی آدم میدیدند که رییس من چقدر فعاله تو امور خیریه و تو شرکت هم رهبره — که شرکت براش پست گذاشته.
با این کارش،
- هم کمک میکرد به سازمان خیریه.
- هم کمک میکرد به شرکت — شرکتهای بزرگ بودجه دارن برا این کارها، نمیتونن بدون کمک خوب خرجش کنن.
- هم به رییس خودش نزدیکتر میشد.
- هم تمرین سخنرانی تو جمع میکرد.
- هم خودش رو به عنوان یه رهبر تو شرکت معرفی میکرد.
- هم پروفشنال پروفایلش رو میبرد بالا (با پست لینکداین مثلا).
هر وقت کاری رو دوشمونه، فکر کنیم راهی هست که انجامش چندمنظوره باشه؟
شما تجربههایی دارین که با یه کار چند هدف رو نشونه بگیرین؟
Comments