ما چه در مصاحبه چه در تهیه رزومه ذاتا متمایلیم از تواناییهای خودمون «لیستوار» اطلاعات بدیم. مثلا: چه تواناییهایی بلدیم، چه سرتیفیکتهایی داریم، چه مدارکی داریم، چه نوع پروژههایی انجام دادیم. خب این طبیعیه و بخشی از نشان دادن تواناییهامونه و ما دوست داریم همه رو با سرعت و شدت بگیم.
ولی در تجربه من کاندیداهایی که خودشون رو از بقیه جدا میکنن اون هایی هستن که این اطلاعات رو، چه در رزومه و چه در مصاحبه، «لیستوار» ارایه نمیدن، بلکه «داستانوار» ارایه میدن.
مثلا، در مصاحبه:
- Question: “You interned this summer at ABC company, how was your experience?”
- Listing answer: “Yes, I worked on many different projects, including research, writing memoranda, managing projects to completion, writing post-completion reports,” etc.
- Story answer: “Yes, that was a fantastic opportunity to work on many different projects. One of my favorite projects was the XYZ project, where I got to research XYZ topic; I then presented my findings in a report, and we held a meeting to discuss the results. One of the particular challenges was ABC, and I suggested we do XYZ to address that” etc.
مثلا در رزومه:
- Listing bullet: “Researched and wrote memoranda regarding privacy law issues, including EU and US privacy regimes”
- Story bullet: “Researched and wrote memoranda addressing EU Court’s recent Schrems II decision and implementation plan across 14 international offices”
قدرت داستانگویی رو دست کم نگیریم. مهمترین چیزهایی کهاز عزیزانمون به یاد داریم داستان هستند. ادیان بزرگ، جریانهای سیاسی مهم، حماسههای بهیادماندنی، همه داستان هستند.
برای همینه که اول هر مصاحبهای معمولا اولین سوال اینه: “Tell us a little about yourself.”
میتونید دوباره تکتک خطهای رزومهتون رو مرور کنید - آیا میتونید همین اطلاعات رو کمتر لیستوار و بیشتر داستانوار بیان کنید؟
داستان(های) شما چی(ها) هستن؟
Comentarios