به جای سعی در حل مشکل پیش رو، سعی در تقویت رابطهی زیر بکنیم.
این نکته زیبا از کتاب Lovesense خانم Sue Johnson میاد.
مثلا سوال میشه که «رییسم گفته من این ددلاین رو انجام ندادم ولی اشتباه میکنه برم جلسه بذارم بهش ثابت کنم؟»
یا «فلانی گفته من فلان کار رو نکردم ولی تقصیر اون یکی بوده جلسه بذارم و به رییس خودم و رییس اون بگم؟»
در این که اگر واقعا اشتباه لپی صورت گرفته ما میتونیم تصحیحش بکنیم که شکی نیست.
ولی خیلی مواقع مشکل اصلی جای دیگری هست.
مشکل اصلی در ضعیف بودن رابطه بین دو نفر (مثلا شما و رییست) هست.
اونها اگر ۱۰۰٪ به شما اعتماد داشته بودن، به وقتنگهداریتون، به کاردرستیتون، به حس تعهدتون، که اصلا این مشکلات رو اینجوری حل و فصل نمیکردن!
اگر اون رابطه زیری قوی و بر حسب اعتماد دونفره میبود، فرضا هم ددلاینی رو میس کرده بودین، کاری رو انجام نداده بودین، طور دیگری با شما برخورد میکردن.
پس اگر مشکلی براتون پیش اومد، یک راه حلش اینه که به جای لاک دفاعی گرفتن، و سعی در حل اون مشکل - و چه بسا پیروزی در نحوهی حلش - سعی کنیم رابطهی زیر رو تقویت کنیم:
مثلا:
- با رییسی که مشکل داریم جلسه بذاریم و واقعا سعی کنیم با جون و دل گوش کنیم بفهمیم، جدای از این مشکل خاص، حرفش چیه، نیازهاش از ما چیه؟ اصلا کیه، زندگیش چه جوریه، استرسهاش از کجا میان؟
- همکاری که باهاش رابطه کاریمون استکاک داره رو دعوت کنیم بریم یه روز با هم قهوه بخوریم.
- با کسی از دپارتمان دیگری که قراره باهاش خیلی کار داشته باشیم، از زندگیش، از علایقش، از کتابها یا عکسهای پشت سرش که تو زوم میبینیم، بپرسیم.
خیلی وقتها اگر رابطه زیر قوی باشه، از پس هر مشکلی میتونیم راحت بر بیاییم.
و وقتی رابطه زیر خراب باشه، هر چیز سادهای هم میتونه مشکل بشه.
پس به جای سعی در حل مشکل پیشرو، سعی در حل رابطهی زیر بکنیم.
コメント